یکشنبه ۱ آذر ۱۳۸۸ - ۰۷:۳۶
۰ نفر

حجت پیری: دیپلماسی در نوزایی سایبرنتیک جهان حوزه جدیدی را گشوده است که به آن «دیپلماسی عمومی» گفته می‌شود.

در این نوع از فعل و انفعال‌ها مردم هدف مستقیم دیپلماسی هستند و وسایل ارتباطات جدید ابزار آن به شمار می‌روند. شاید بتوان رفتار چند‌گانه این نوع از دیپلماسی را نیز جنگ نرم عنوان کرد که بیشتر کشورهای ناهمگون نسبت به هم در حال به‌کارگیری این ابزار هستند.

در تمام مدتی که انقلاب اسلامی در ایران پا گرفت، همواره ایالات متحده سعی در مواجهه با ایران داشته است؛ ابتدا به شکل مستقیم با واسطه صدام و سپس به‌صورت غیرمستقیم با تخصیص بودجه به گروه‌ها و رسانه‌هایی که قصد براندازی نظام را دارند.

در این میان عده‌ای اعتقاد دارند اگر مذاکرات اخیر ایران و آمریکا به نتیجه برسد و رابطه 2کشور برقرار شود، آمریکا جنگ با ایران را خاتمه خواهد داد ولی عده‌ای دیگر معتقدند که همین رابطه تسهیل‌کننده پیروزی آمریکا در مواجهه نرم با ایران است و باید در هر شرایطی از این امر بپرهیزیم.

در این باره خبرنگار همشهری به سراغ ابراهیم متقی، کارشناس روابط بین‌الملل رفت و با او به گفت‌وگو نشست.

  • تعبیر شما از رابطه ایران با آمریکا چیست؟

مسئله رابطه ایران و آمریکا در دوره‌های مختلف، سطوح متفاوت و متنوعی داشته است. طبعا آمریکا یک قدرت بزرگ جهانی محسوب می‌شود و ایران نیز به‌عنوان قدرت منطقه‌ای تاثیر‌گذار، ایفای نقش می‌کند. بنابراین ایران و آمریکا در فضای امنیت منطقه‌ای نیازمند پیگیری یک سری موضوعاتی هستند که ممکن است در بخشی از مواقع منجر به ایجاد منافع مشترک شود و در برخی از اوقات عاملی برای منافع موازی باشد یا اینکه جلوه‌هایی از منافع متضاد را شکل بدهد. به‌همین دلیل است که فعالیت‌های اجرایی سیاست خارجی ایران و آمریکا همواره نشانه‌هایی از منافع متضاد، موازی و مشترک داشته است.علاوه بر این مهم، ایران و آمریکا تضاد ایدئولوژیک دارند و از دیدگاه انقلاب اسلامی ایالات متحده، کشور بازدارنده توسعه قدرت اسلامی تلقی می‌شود.

آمریکایی‌ها از الگوهای مختلفی برای رسیدن به چنین هدفی بهره گرفته‌اند؛ بعضی اوقات از حکومت‌های اقتدارگرا حمایت کرده و بعضی اوقات گروه‌های اجتماعی را براساس منافع خود فعال کرده‌اند و... . به هر تقدیر قالب‌های ایدئولوژیک انقلاب ایران با فضای مربوط به برتری ایالات متحده در سیاست بین‌الملل مغایرت دارد. این مسئله ابهام در قالب فرایندهای سیاست خارجی ایران را در رابطه با آمریکا به‌وجود می‌آورد؛ یعنی از یکسو قالب‌های گفتمانی مبتنی بر جلوه‌هایی از تضاد ایدئولوژیک را منعکس می‌سازد و از سوی دیگر فضای کاربردی و راهبردی، جلوه‌هایی از تعامل را اجتناب‌ناپذیر می‌کند. به‌همین دلیل است که این فرایند ماهیت درهم تنیده، پیچیده و تا حدی مبهم است.

  • به اعتقاد شما این ارتباط غیرممکن است یا به صلاح نیست؟

اصلا در ارتباط میان ایران و آمریکا غیرممکن یا مصلحت جایگاهی ندارد. میان این دوکشور جلوه‌هایی از تعامل وجود داشته است. این تعامل ممکن است ماهیت غیرآشکار داشته باشد اما درعین حال در یک فرایند رسمی شکل گرفته است. من به 2دلیل بر اجتناب‌ناپذیری تعامل بین ایران و آمریکا تأکید داشته‌ام اما چگونگی این مواجهه موضوع اصلی ایران و آمریکاست. برای مثال اخیرا آمریکایی‌ها بار دیگر تحریم‌های ایران را برای یک سال دیگر تمدید کردند. این امر برای ایران نشانه‌ای از تداوم تعارض تلقی می‌شود، از سوی دیگر نشانه‌ای از همکاری منطقه‌ای ایران و آمریکا در حوزه‌های بحرانی همانند عراق، افغانستان و پاکستان وجود دارد. این مسائل نشان می‌دهد که 2کشور از یک طرف در فضای تعارض ایدئولوژیک هستند یعنی قالب‌های هستی شناسانه‌ آنها با هم تفاوت دارد و از سوی دیگر در حوزه معرفت شناسی سیاست خارجه جلوه‌هایی از تعامل را به نمایش می‌گذارند.

  • به ریشه‌های تعارض ایدئولوژیک اشاره کردید، فکر می‌کنید در مواجهه با آمریکا، در دیپلماسی عمومی یا به تعبیر دیگر در جنگ نرم ما موفق‌تر باشیم یا آنها؟

 ماهیت جنگ نرم با تضاد‌های دیــپلماتیک و همــچنین شکل‌بندی‌های جنگ سرد متفاوت است. جنگ نرم در فضای مجازی شکل می‌گیرد؛  یعنی اگر شرایطی شکل بگیرد که نشانه‌های همبستگی جامعه و حکومت یا ایمان کارگزاران اجرایی نسبت اهداف استراتژیک حکومت دچار تردید یا تزلزل شود جنگ نرم غالب شده است. اندیشمندان در این باره معتقدند که کشورهایی می‌توانند بر دشمنان خود غلبه کنند که به‌جای ساختار‌ها و نیروی نظامی دول مخاصم استراتژی آن را مورد هدف قرار داده و منهدم کنند. فضای جنگ نرم آرمانی، ایدئولوژیک مجازی و اعتقادی است.

  •  در رابطه ایران و آمریکا باید منتظر وقوع چه پیامد‌هایی باشیم؟

 فضای جنگ نرم را نمی‌توان با روابط دیپلماتیک یا قطع رابطه پیوند زد چه بسا کشورهایی باهم رابطه دارند و جنگ نرم در وجوه‌ مختلف میان‌شان وجود دارد زیرا موضوع دیپلماسی عمومی یک امر فراساختاری است. در بخشی از کشورها که باهم تضاد ایدئولوژیک دارند طبعا هرگونه جنگ سخت ممکن است تبعات سنگینی در پی داشته باشد. به همین دلیل و برای کاهش هزینه‌ها از الگوی دیپلماسی عمومی استفاده می‌شود.

  • تحلیل شما از توان دیپلماسی عمومی ایران چیست و آیا آن را موفق می‌دانید یا نه؟

دیپلماسی عمومی نیازمند مرکزیت ساختاری است و در ایران اصلا چنین مرکزیتی وجود ندارد و اینکه بعضی اوقات می‌بینید برخی از دولتمردان ایرانی مورد توجه مردم دنیا قرار می‌گیرند ناشی از موج انقلاب اسلامی است که میان مسلمانان کشورهای مختلف جاذبه داشته و هیچ شخصی بالذات نمی‌تواند باورهای مردم به انقلاب ایران را متوجه خود ‌کند. بنابراین باید ایران مرکزیت لازم برای دیپلماسی عمومی را به‌وجود آورد و طبعا در این مسیر از رسانه‌ها و ابزارهای ارتباط عمومی و همچنین موج‌های اجتماعی بهره کافی را ببرد.

  • ولی بنا بر گفته شما مردمی که هم‌اکنون تحت‌تأثیر دیپلماسی عمومی ما هستند مردم کشورهای مسلمان‌اند که از قضا تاثیری در تصمیم‌سازی‌ دولتمردان این‌ کشورها ندارند، بنابر این دیپلماسی عمومی ما با این شکل چه فایده‌ای می‌تواند داشته باشد؟

 دیپلماسی عمومی بدون توجه به میزان کارآمدی و تاثیرگذاری گروه‌های اجتماعی شکل می‌گیرد. هدف دیپلماسی عمومی این نیست که در کوتاه مدت به نتیجه برسد. به عبارت دیگر برای تاثیرگذاری بر گروه‌های ذی‌نفوذ یک مسیر کاملا متفاوت وجود دارد که از طریق دیپلماسی رسمی پیگیری می‌شود ولی به هر میزان که  کشورها در فضای ساختاری و اجتماعی محدود و کنترل شده و ساختار‌مندی قرار بگیرند باز هم از طریق دیپلماسی عمومی تاثیر پذیر هستند. دیپلماسی عمومی در حقیقت می‌تواند قالب‌های هنجاری و ادراکی کشورها را با نشانه‌ای از جاذبه پیوند دهد.

  • فراگیر شدن این نوع از دیپلماسی در گرو چیست؛ یعنی ما چگونه می‌توانیم سخنان جذاب برای تمامی مردم جهان بگوییم و این سخنان در عین حال مورد قبول همگان واقع شود؟

 جهان خارج درصدد دستیابی به سخنان جدید است. هر سخن جدیدی که دارای پایه‌های مستند بوده و فرایند‌های اجرایی آن مشخص باشد مخاطبانی در مناطق مختلف جغرافیایی جذب می‌کند. بنابراین لازم است اولا مرکزیت دیپلماسی عمومی را شکل داده و ثانیا این دیپلماسی با تحرک دیپلمات‌ها و نظامیان و گروه‌های امنیتی گره نخورد، بلکه این مهم باید توسط صاحبان اندیشه و کسانی که فرماند‌هان جنگ نرم نامیده می‌شوند هدایت شود.

  • یعنی شما با اینکه جنگ نرم به‌عهده نهادهای نظامی باشد مخالف هستید؟

 البته در آمریکا هم پنتاگون اداره جنگ نرم دارد و سازمان‌های دیگری نیز همانند آژانس اطلاعاتی ملی آمریکا هستند که از یک طرف ماهیت نظامی داشته و از سوی دیگر فرایند جنگ نرم را پیگیری می‌کنند. مسئله جنگ نرم ربط چندانی به ساختار آن ندارد بلکه به ابزارها قالب‌های گفتمانی و فرایند‌هایی که مورد استفاده قرار می‌گیرد مرتبط می‌شود. بنابراین موفقیت در جنگ نرم در گرو این است که چه مجموعه‌ای بتواند شناخت دقیق‌تری نسبت به فضای جنگ نرم داشته و از سوی دیگر قابلیت لازم برای تأمین ابزارهای جنگ نرم را داشته باشد.

کد خبر 95829

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست‌خارجی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز